معنی فارسی blue-screened
B1دچار صفحه آبی شدن، به معنای مواجه شدن با خطای جدی در سیستمعامل ویندوز.
To experience the blue screen of death on a device.
- VERB
example
معنی(example):
لپتاپ من در حین کار دچار صفحه آبی شد.
مثال:
My laptop was blue-screened while I was working.
معنی(example):
بازی ویدیویی او به طور غیرمنتظرهای دچار صفحه آبی شد.
مثال:
Her video game got blue-screened unexpectedly.
معنی فارسی کلمه blue-screened
:
دچار صفحه آبی شدن، به معنای مواجه شدن با خطای جدی در سیستمعامل ویندوز.