معنی فارسی bluebeard
B1ضربه زن، شخصیتی افسانهای با ویژگیهای خاص، اغلب با داستانهایی مرموز مرتبط است.
A character in folklore, often depicted with a blue beard and a mysterious background.
- OTHER
example
معنی(example):
ضربه زن شخصیتی است که به خاطر گذشته مرموزش شناخته شده است.
مثال:
Bluebeard is a character known for his mysterious past.
معنی(example):
داستان ضربه زن در فرهنگهای بسیاری روایت شده است.
مثال:
The story of Bluebeard has been told in many cultures.
معنی فارسی کلمه bluebeard
:
ضربه زن، شخصیتی افسانهای با ویژگیهای خاص، اغلب با داستانهایی مرموز مرتبط است.