معنی فارسی bluings

B1

رنگ‌هایی که در سایه‌های آبی ظاهر می‌شوند.

Shades or tones of blue; typically used in art or nature descriptions.

example
معنی(example):

رنگ‌های آبی‌پرنگ غروب، آسمان را به طرز زیبایی رنگ‌آمیزی کرد.

مثال:

The bluings of the dusk painted the sky beautifully.

معنی(example):

او به رنگ‌های آبی‌پرنگ بر روی بوم تحسین کرد.

مثال:

She admired the bluings on the canvas.

معنی فارسی کلمه bluings

: معنی bluings به فارسی

رنگ‌هایی که در سایه‌های آبی ظاهر می‌شوند.