معنی فارسی blypes

B1

بلیپس، نوعی صدا یا نوعی لکنت در سخن گفتن که معمولاً به صورت غیر ارادی رخ می‌دهد.

A sound or utterance made unintentionally while speaking.

example
معنی(example):

او در حین صحبت با تلفن چند بلیپس گفت.

مثال:

He made some blypes while talking on the phone.

معنی(example):

کار جدید هنرمند شامل چندین بلیپس رنگ است.

مثال:

The artist's new work includes several blypes of color.

معنی فارسی کلمه blypes

: معنی blypes به فارسی

بلیپس، نوعی صدا یا نوعی لکنت در سخن گفتن که معمولاً به صورت غیر ارادی رخ می‌دهد.