معنی فارسی blirt
B1بلیرت، بیان غیررسمی و ناگهانی یک احساس یا فکر.
An informal and spontaneous expression of a thought or feeling.
- OTHER
example
معنی(example):
او در حین بیان احساساتش یک بلیرت داشت.
مثال:
She had a blirt while expressing her feelings.
معنی(example):
او به طور تصادفی راز را بلیرت کرد.
مثال:
He blirted out the secret accidentally.
معنی فارسی کلمه blirt
:
بلیرت، بیان غیررسمی و ناگهانی یک احساس یا فکر.