معنی فارسی boanthropy
B2بوانتروپی، اختلالی روانی است که در آن فرد خود را به عنوان یک گاو میبیند.
A psychological disorder in which a person believes they are a cow.
- NOUN
example
معنی(example):
او به بوانتروپی مبتلا شد و باور داشت که یک گاو است.
مثال:
He was diagnosed with boanthropy, believing he was a cow.
معنی(example):
بوانتروپی یک اختلال روانی نادر است.
مثال:
Boanthropy is a rare psychological disorder.
معنی فارسی کلمه boanthropy
:
بوانتروپی، اختلالی روانی است که در آن فرد خود را به عنوان یک گاو میبیند.