معنی فارسی boatowner
B1مالک قایق، فردی که حق مالکیت بر یک قایق را دارد.
An individual who owns a boat.
- NOUN
example
معنی(example):
مالک قایق تصمیم گرفت تا یاتش را بفروشد.
مثال:
The boatowner decided to sell his yacht.
معنی(example):
هر مالک قایق باید کشتی خود را ثبت کند.
مثال:
Every boatowner should register their vessel.
معنی فارسی کلمه boatowner
:
مالک قایق، فردی که حق مالکیت بر یک قایق را دارد.