معنی فارسی bobtailing

B1

عمل کوتاه کردن دم حیوانات، به خصوص سگ‌ها؛ ممکن است در برخی فرهنگ‌ها عملی پذیرفتنی باشد.

The act of cutting or trimming the tail of an animal, particularly a dog.

example
معنی(example):

دم‌کوتاهی در میان برخی نژادهای سگ رایج است.

مثال:

Bobtailing is common among certain dog breeds.

معنی(example):

عمل دم‌کوتاهی می‌تواند برای برخی از صاحبان حیوانات خانگی جنجالی باشد.

مثال:

The practice of bobtailing can be controversial for some pet owners.

معنی فارسی کلمه bobtailing

: معنی bobtailing به فارسی

عمل کوتاه کردن دم حیوانات، به خصوص سگ‌ها؛ ممکن است در برخی فرهنگ‌ها عملی پذیرفتنی باشد.