معنی فارسی bocklogged
C1مُسَدَّد به معنای متوقف یا مختل شده است، به ویژه در بحث ترافیک.
Describing a route or pathway that is blocked or obstructed.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ترافیک به خاطر تصادف مُسَدَّد شده بود.
مثال:
The traffic became bocklogged due to the accident.
معنی(example):
ما به خاطر مسیر مُسَدَّد شده دیر رسیدیم.
مثال:
We were late because of a bocklogged route.
معنی فارسی کلمه bocklogged
:
مُسَدَّد به معنای متوقف یا مختل شده است، به ویژه در بحث ترافیک.