معنی فارسی body cam
B1نوعی دوربین کوچک که بر روی بدن نصب میشود و برای ضبط ویدیو به کار میرود.
A small camera worn on the body that captures video footage of the wearer's activities.
- noun
noun
معنی(noun):
A body camera.
example
معنی(example):
یک دوربین بدنی برای ضبط فعالیتها مفید است.
مثال:
A body cam is useful for recording activities.
معنی(example):
او یک دوربین بدنی میپوشد تا هر لحظه را ثبت کند.
مثال:
He wears a body cam to capture every moment.
معنی فارسی کلمه body cam
:
نوعی دوربین کوچک که بر روی بدن نصب میشود و برای ضبط ویدیو به کار میرود.