معنی فارسی body-centred
C1بدنمحور به رویکردی اشاره دارد که در آن توجه یا تمرکز بر روی بدن و تجربههای فیزیکی آن قرار دارد.
An approach that emphasizes the relevance of the body and its physical experiences in various practices or therapies.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تمرین یوگای او بسیار بدنی است و آگاهی را افزایش میدهد.
مثال:
Her yoga practice is very body-centred and promotes mindfulness.
معنی(example):
درمانهای بدنی بر تجربه فیزیکی بدن تمرکز دارند.
مثال:
Body-centred therapies focus on the physical experience of the body.
معنی فارسی کلمه body-centred
:
بدنمحور به رویکردی اشاره دارد که در آن توجه یا تمرکز بر روی بدن و تجربههای فیزیکی آن قرار دارد.