معنی فارسی bodyboard

A2

بادی‌برد، تخته‌ای خاص برای موج‌سواری که معمولاً به صورت خوابیده بر روی آن سوار می‌شوند.

A small, buoyant board used for riding on waves in a prone position.

noun
معنی(noun):

A piece of foam, usually rectangular in shape, upon which one sits or lies when bodyboarding.

verb
معنی(verb):

To surf riding a bodyboard

example
معنی(example):

او مانند یک حرفه‌ای بر روی بادی‌برد خود موج‌سواری کرد.

مثال:

She rode the waves on her bodyboard like a pro.

معنی(example):

بادی‌بردینگ یک ورزش آبی سرگرم‌کننده برای همه سنین است.

مثال:

Bodyboarding is a fun water sport for all ages.

معنی فارسی کلمه bodyboard

: معنی bodyboard به فارسی

بادی‌برد، تخته‌ای خاص برای موج‌سواری که معمولاً به صورت خوابیده بر روی آن سوار می‌شوند.