معنی فارسی bodycams
B1جمع 'bodycam' که به دوره های متعدد دوربینهای بدنی اشاره دارد.
The plural form of bodycam, referring to multiple body-worn cameras.
- noun
noun
معنی(noun):
A body camera.
example
معنی(example):
دوربینهای بدنی به تجهیزات استاندارد بسیاری از دپارتمانهای پلیس تبدیل شدهاند.
مثال:
Bodycams have become standard equipment for many police departments.
معنی(example):
حامیان استدلال میکنند که دوربینهای بدنی به حفاظت از افسران و شهروندان کمک میکنند.
مثال:
Advocates argue that bodycams help protect both officers and citizens.
معنی فارسی کلمه bodycams
:
جمع 'bodycam' که به دوره های متعدد دوربینهای بدنی اشاره دارد.