معنی فارسی boinging

B1

عمل پرش یا جست و خیز کردن با شور و نشاط.

The ongoing action of bouncing or jumping energetically.

verb
معنی(verb):

To make a boing sound or bouncing motion.

example
معنی(example):

بچه‌ها در حیاط در حال پریدن بودند.

مثال:

The kids were boinging around the yard.

معنی(example):

می‌توانستید صدای پرش توپ‌های بادی را در اتاق بازی بشنوید.

مثال:

You could hear the boinging of the bouncy balls in the playroom.

معنی فارسی کلمه boinging

: معنی boinging به فارسی

عمل پرش یا جست و خیز کردن با شور و نشاط.