معنی فارسی boldfacedly

B2

به‌طور جسورانه، با اطمینان و بدون ترس از واکنش دیگران.

In a bold manner; with confidence and without fear.

example
معنی(example):

او با جسارت و به‌صورت برجسته‌ نظرش را در جلسه مطرح کرد.

مثال:

He boldly and boldfacedly shared his opinion in the meeting.

معنی(example):

او موضع خود را به‌طور برجسته‌ در طول بحث بیان کرد.

مثال:

She stated her position boldfacedly during the debate.

معنی فارسی کلمه boldfacedly

: معنی boldfacedly به فارسی

به‌طور جسورانه، با اطمینان و بدون ترس از واکنش دیگران.