معنی فارسی boldfacedness

B2

کیفیت داشتن جسارت و اعتماد به نفس در بیان و عمل.

The quality of being bold; the state of being fearless or daring.

example
معنی(example):

جسارت او در بیان ایده‌ها باعث کسب احترام او شد.

مثال:

His boldfacedness in expressing ideas earned him respect.

معنی(example):

جسارت بیانات او بر مخاطبان تأثیر گذاشت.

مثال:

The boldfacedness of her statements impressed the audience.

معنی فارسی کلمه boldfacedness

: معنی boldfacedness به فارسی

کیفیت داشتن جسارت و اعتماد به نفس در بیان و عمل.