معنی فارسی boltings
B1بولتینگها، عملیاتی که در آن پیچها برای نگهداری و وابستگی اجزا به هم استفاده میشوند.
The operations in which bolts are used to secure and attach components together.
- NOUN
example
معنی(example):
بولتینگها سازه را در برابر بادهای شدید محکم کردند.
مثال:
The boltings secured the structure against high winds.
معنی(example):
بولتینگهای دقیق برای ماشینآلات سنگین ضروری است.
مثال:
Careful boltings are necessary for heavy machinery.
معنی فارسی کلمه boltings
:
بولتینگها، عملیاتی که در آن پیچها برای نگهداری و وابستگی اجزا به هم استفاده میشوند.