معنی فارسی bon voyage
B1 /ˌbɒn vwaɪˈɑːʒ/آرزوی سفر خوب و خوش برای شخصی که قصد سفر دارد.
A French phrase used to wish someone a good trip.
- interjection
interjection
معنی(interjection):
Used to wish someone a good journey.
example
معنی(example):
قبل از اینکه او برای سفرش برود، برایش آرزوی سفر خوشی کردم.
مثال:
I wished him a bon voyage before he left for his trip.
معنی(example):
آنها در فرودگاه به دوستانشان آرزوی سفر خوشی میکنند.
مثال:
They say bon voyage to their friends at the airport.
معنی فارسی کلمه bon voyage
:
آرزوی سفر خوب و خوش برای شخصی که قصد سفر دارد.