معنی فارسی bondmanship

B1

بندشمنی، وضعیت یا حالت خدمتکاری و وابستگی به شخص دیگر.

The condition or state of being a bond servant or subject to another's authority.

example
معنی(example):

بندشمنی به وضعیتی اشاره دارد که در آن در موقعیت بندگی قرار دارید.

مثال:

Bondsmanship refers to the state of being in a position of servitude.

معنی(example):

بندشمنی او سال‌ها به طول انجامید تا اینکه آزاد شد.

مثال:

His bondsmanship lasted for many years until he was freed.

معنی فارسی کلمه bondmanship

: معنی bondmanship به فارسی

بندشمنی، وضعیت یا حالت خدمتکاری و وابستگی به شخص دیگر.