معنی فارسی bonelike
B1شبیه استخوان، به طوری که مشخصات فیزیکی استخوان را داشته باشد.
Resembling bone in structure or appearance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ساختار مرجان شبیه به استخوان است.
مثال:
The structure of the coral is bonelike.
معنی(example):
برخی مواد میتوانند شبیه استخوان برای افزایش دوام ساخته شوند.
مثال:
Some materials can be made bonelike for better durability.
معنی فارسی کلمه bonelike
:
شبیه استخوان، به طوری که مشخصات فیزیکی استخوان را داشته باشد.