معنی فارسی bonged

B1

بونگ کشیدن، عملی که در آن دود ماری‌جوانا یا دیگر گیاهان از طریق بونگ استنشاق می‌شود.

The act of using a bong to smoke cannabis or other substances.

verb
معنی(verb):

To pull a bell.

معنی(verb):

To ring a doorbell.

example
معنی(example):

پس از اینکه آنها بونگ کشیدند، همه احساس آرامش کردند.

مثال:

After they bonged, everyone felt relaxed.

معنی(example):

او در جشنواره بونگ کشید و از حال و هوا لذت برد.

مثال:

He got bonged at the festival, enjoying the vibe.

معنی فارسی کلمه bonged

: معنی bonged به فارسی

بونگ کشیدن، عملی که در آن دود ماری‌جوانا یا دیگر گیاهان از طریق بونگ استنشاق می‌شود.