معنی فارسی bonging
B1بونگ‌کردن، نوعی حسابی پر انرژی و موزون از ابراز احساسات.
A slang term indicating excitement or celebration, often involving rhythmic or musical expression.
- verb
verb
معنی(verb):
To pull a bell.
معنی(verb):
To ring a doorbell.
example
معنی(example):
آنها در طول کنسرت در پارک مشغول بونگ‌کردن بودند.
مثال:
They were bonging in the park during the concert.
معنی(example):
بونگ‌کردن یک روش جالب برای ابراز هیجان است.
مثال:
Bonging is a fun way to express excitement.
معنی فارسی کلمه bonging
:
بونگ‌کردن، نوعی حسابی پر انرژی و موزون از ابراز احساسات.
