معنی فارسی bonspell

B1

بونسپل، نوعی جادو یا افسون است که برای محافظت یا بهبود استفاده می‌شود.

A magical spell intended for protection or enhancement.

example
معنی(example):

او یک بونسپل برای محافظت از روستا به کار برد.

مثال:

He cast a bonspell to protect the village.

معنی(example):

جادوگر یک بونسپل جدید یاد گرفت.

مثال:

The wizard learned a new bonspell.

معنی فارسی کلمه bonspell

: معنی bonspell به فارسی

بونسپل، نوعی جادو یا افسون است که برای محافظت یا بهبود استفاده می‌شود.