معنی فارسی boo word
B1یک کلمه یا اصطلاح محبتآمیز برای نامیدن شخصی که به آن علاقه دارید.
A term of endearment used to refer to a loved one.
- NOUN
example
معنی(example):
او بعد از یک شام رمانتیک او را کلمهی عزیزش صدا کرد.
مثال:
He called her his boo word after a romantic dinner.
معنی(example):
آنها اغلب از کلمهی عزیز برای ابراز محبتشان استفاده میکنند.
مثال:
They often use the boo word to express their affection.
معنی فارسی کلمه boo word
:
یک کلمه یا اصطلاح محبتآمیز برای نامیدن شخصی که به آن علاقه دارید.