معنی فارسی bootylicious
B2به افرادی اشاره دارد که جسمشان جذاب و زیبا به نظر می‌رسد.
Used to describe someone who has an attractive body, especially referring to the buttocks.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Callipygous or otherwise appealingly voluptuous.
معنی(adjective):
Bad; weak.
معنی(adjective):
Having a large booty (buttocks).
example
معنی(example):
او لباسی پر زرق و برق پوشیده بود که بر انحناهایش تأکید می‌کرد.
مثال:
She wore a bootylicious dress that highlighted her curves.
معنی(example):
ترانه جدید خواننده درباره احساس خوب بودن نسبت به اندام است.
مثال:
The singer's new song is all about feeling bootylicious.
معنی فارسی کلمه bootylicious
:
به افرادی اشاره دارد که جسمشان جذاب و زیبا به نظر می‌رسد.
