معنی فارسی boobyish
B1صفتی که به رفتارهای احمقانه یا غیرعاقلانه اشاره دارد.
Characteristic of being foolish or silly.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رفتار بوبیش او بچهها را سرگرم کرد.
مثال:
His boobyish behavior amused the children.
معنی(example):
او در آزمون خود یک اشتباه بوبیش کرد.
مثال:
She made a boobyish mistake on her test.
معنی فارسی کلمه boobyish
:
صفتی که به رفتارهای احمقانه یا غیرعاقلانه اشاره دارد.