معنی فارسی boot sale
B1حراجی که در آن محصولات دستدوم یا قدیمی در فضای باز به فروش میرسد و معمولاً افراد در آن از خودشان دستفروشی میکنند.
An event where second-hand goods are sold, usually outdoors, often organized by individuals or charities.
- noun
noun
معنی(noun):
Car boot sale
example
معنی(example):
ما به یک حراج کفش رفتیم تا چیزهای منحصر به فردی پیدا کنیم.
مثال:
We visited a boot sale to find some unique items.
معنی(example):
او در حراج کفش آخر هفته گذشته یک معامله عالی کرد.
مثال:
She got a great deal at the boot sale last weekend.
معنی فارسی کلمه boot sale
:
حراجی که در آن محصولات دستدوم یا قدیمی در فضای باز به فروش میرسد و معمولاً افراد در آن از خودشان دستفروشی میکنند.