معنی فارسی boot-faced
B2به شخص یا حیوانی اشاره دارد که ظاهر آن شبیه به چکمه است.
Refers to a person or animal having a face that resembles a boot.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سگی با صورت چکمهای به نظر میرسید که آماده نگهبانی از خانه است.
مثال:
The boot-faced dog looked tough and ready to guard the house.
معنی(example):
او ادعا کرد که یک جد با صورت چکمهای در خانوادهاش دارد.
مثال:
He claimed to have a boot-faced ancestor in his family tree.
معنی فارسی کلمه boot-faced
:
به شخص یا حیوانی اشاره دارد که ظاهر آن شبیه به چکمه است.