معنی فارسی bootblacks

B2

افرادی که وظیفه دارند که کفش‌ها را تمیز و براق کنند.

People who shine and clean shoes professionally.

noun
معنی(noun):

A shoeshine boy; a person who shines shoes as an occupation.

example
معنی(example):

براق‌کننده‌های کفش در ایستگاه قطار کار می‌کنند.

مثال:

The bootblacks work at the train station.

معنی(example):

من یک براق‌کننده کفش را برای جلا دادن کفشم استخدام کردم.

مثال:

I hired a bootblack to polish my shoes.

معنی فارسی کلمه bootblacks

: معنی bootblacks به فارسی

افرادی که وظیفه دارند که کفش‌ها را تمیز و براق کنند.