معنی فارسی bootboys

B1

پسرانی که به‌طور غیررسمی کفش‌ها را براق می‌کنند.

Young individuals who shine shoes, often informally.

noun
معنی(noun):

A skinhead who wears boots.

example
معنی(example):

پسران براق‌کننده به نگهداری از کفش‌ها رسیدگی می‌کنند.

مثال:

The bootboys take care of footwear maintenance.

معنی(example):

پسران براق‌کننده در بسیاری از رویدادها خدمات ارائه می‌دهند.

مثال:

Bootboys provide service at many events.

معنی فارسی کلمه bootboys

: معنی bootboys به فارسی

پسرانی که به‌طور غیررسمی کفش‌ها را براق می‌کنند.