معنی فارسی bore da

B1

اصطلاحی برای بیان خستگی و عدم علاقه.

Slang term indicating a state of boredom or disinterest.

example
معنی(example):

او در طول سخنرانی به طور کامل خسته شده بود.

مثال:

He was completely bore da during the lecture.

معنی(example):

وقتی خسته‌ایم، معمولاً احساس خستگی می‌کنیم.

مثال:

When we're tired, we often feel bore da.

معنی فارسی کلمه bore da

: معنی bore da به فارسی

اصطلاحی برای بیان خستگی و عدم علاقه.