معنی فارسی borism
B1مفهموم یا نظریهای که در زمینه خاصی مطرح میشود.
A concept or theory that is under discussion.
- NOUN
example
معنی(example):
او مفهوم بوریزم را در پایاننامهاش مورد بحث قرار داد.
مثال:
He discussed the concept of borism in his thesis.
معنی(example):
بوریزم فلسفهای است که او آن را جذاب میداند.
مثال:
Borism is a philosophy that he finds intriguing.
معنی فارسی کلمه borism
:
مفهموم یا نظریهای که در زمینه خاصی مطرح میشود.