معنی فارسی boroughmonger
B2بروریمانگر، فردی است که از نفوذ خود برای تاثیرگذاری بر انتخابات محلی و رساندن رئیسالوزرا به قدرت بهره میبرد.
A person who influences or controls political affairs in a borough, particularly in a manipulative manner.
- NOUN
example
معنی(example):
او به عنوان یک بروریمانگر شناخته میشد زیرا انتخابات محلی را دستکاری میکرد.
مثال:
He was known as a boroughmonger because he manipulated local elections.
معنی(example):
عملکرد بروریمانگری باعث نگرانیهایی درباره دموکراسی شده است.
مثال:
The practice of boroughmongering has led to concerns about democracy.
معنی فارسی کلمه boroughmonger
:
بروریمانگر، فردی است که از نفوذ خود برای تاثیرگذاری بر انتخابات محلی و رساندن رئیسالوزرا به قدرت بهره میبرد.