معنی فارسی boroughmongering
B2عمل بروریمانگری به اقداماتی اشاره دارد که برای کسب قدرت سیاسی در یک منطقه یا محل خاص انجام میشود.
The act of engaging in manipulative practices to gain political leverage within a borough.
- NOUN
example
معنی(example):
بروریمانگری در انتخابات آخر به یک مسئله فراگیر تبدیل شد.
مثال:
Boroughmongering became a widespread issue in the last election.
معنی(example):
تلاشها برای مقابله با بروریمانگری در حال افزایش است.
مثال:
Efforts to combat boroughmongering are gaining momentum.
معنی فارسی کلمه boroughmongering
:
عمل بروریمانگری به اقداماتی اشاره دارد که برای کسب قدرت سیاسی در یک منطقه یا محل خاص انجام میشود.