معنی فارسی boroughship
B2بوریشپ به وضعیت یا مقام یک شخص به عنوان نماینده یا رهبری در یک منطقه محلی اشاره دارد.
The position or status of being a representative or leader within a borough.
- NOUN
example
معنی(example):
بوریشپ او با اصلاحات قابل توجهی مشخص شد.
مثال:
His boroughship was marked by significant reforms.
معنی(example):
او به بوریشپ خود و تغییراتی که اجرا کرد افتخار میکرد.
مثال:
She was proud of her boroughship and the changes she implemented.
معنی فارسی کلمه boroughship
:
بوریشپ به وضعیت یا مقام یک شخص به عنوان نماینده یا رهبری در یک منطقه محلی اشاره دارد.