معنی فارسی boswellized
B1باسولسازی شده، زمانی که شخصی به طور خاص مورد توجه و احترام قرار میگیرد، به خصوص به خاطر داستانسرایی یا شخصیسازی.
To be treated with great respect or admiration, especially in a storytelling or personalizing manner.
- OTHER
example
معنی(example):
او بعد از دستاوردهایش باسولسازی شده بود.
مثال:
He was boswellized after his achievements.
معنی(example):
آثار نویسنده اغلب توسط منتقدان به عنوان باسولسازی شده توصیف میشد.
مثال:
The author's work was often described as boswellized by critics.
معنی فارسی کلمه boswellized
:
باسولسازی شده، زمانی که شخصی به طور خاص مورد توجه و احترام قرار میگیرد، به خصوص به خاطر داستانسرایی یا شخصیسازی.