معنی فارسی botuliform
B1شکل و ساختاری شبیه به بوتولیسم یا عفونی، معمولاً به شکل کپسولی و گرد.
Having a shape resembling that of a botulinum, typically rounded or capsule-like.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مدل عفونی داشت که دانشمندان را مجذوب خود کرد.
مثال:
The jellyfish had a botuliform shape that fascinated the scientists.
معنی(example):
طراحی عفونی گلدان آن را منحصر به فرد کرد.
مثال:
The botuliform design of the vase made it unique.
معنی فارسی کلمه botuliform
:
شکل و ساختاری شبیه به بوتولیسم یا عفونی، معمولاً به شکل کپسولی و گرد.