معنی فارسی botulinal
B1مربوط به سموم بوتولین یا بوتولیسم، عمدتاً در شرایط غذایی.
Relating to or derived from botulinum toxin, often in the context of food safety.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سموم بوتولینال میتوانند به مشکلات جدی سلامتی منجر شوند.
مثال:
Botulinal toxins can lead to serious health issues.
معنی(example):
تحقیقات بر روی تأثیرات بوتولینال در ایمنی غذا متمرکز بود.
مثال:
The research focused on botulinal effects in food safety.
معنی فارسی کلمه botulinal
:
مربوط به سموم بوتولین یا بوتولیسم، عمدتاً در شرایط غذایی.