معنی فارسی bouchons
B1بوشنها، جمع بوشن، درپوشها یا مسدود کنندههای مختلف برای مایعات.
Multiple stoppers or corks used for closing bottles.
- NOUN
example
معنی(example):
او بوشنهایی از بطریهای شراب مختلف جمعآوری کرد.
مثال:
She collected bouchons from different wine bottles.
معنی(example):
هنرمند از بوشنها برای ایجاد یک نصب منحصر به فرد استفاده کرد.
مثال:
The artist used bouchons to create a unique installation.
معنی فارسی کلمه bouchons
:
بوشنها، جمع بوشن، درپوشها یا مسدود کنندههای مختلف برای مایعات.