معنی فارسی boughed
B1خم شدن، درختان یا اشیا تحت بار یا فشار مختصر به سمت پایین میآیند.
To bend or curve downward, typically due to weight or pressure.
- VERB
example
معنی(example):
درخت زیر بارش برف خم شد.
مثال:
The tree boughed under the weight of the snow.
معنی(example):
باران سنگین باعث شد که شاخهها خم شوند.
مثال:
The heavy rainfall caused the branches to boughed.
معنی فارسی کلمه boughed
:
خم شدن، درختان یا اشیا تحت بار یا فشار مختصر به سمت پایین میآیند.