معنی فارسی bouncinettes
A2نوعی وسیله بازی که به گروهی از بچهها اجازه میدهد با نرمی بپرند و حرکت کنند.
A type of play equipment or ride where children bounce and move around.
- NOUN
example
معنی(example):
بونچینتها در پارک تفریحی در میان کودکان محبوب هستند.
مثال:
The bouncinettes at the amusement park are popular among children.
معنی(example):
او عاشق سوار شدن بر بونچینتها در بازدیدهایش است.
مثال:
She loves riding the bouncinettes during her visits.
معنی فارسی کلمه bouncinettes
:
نوعی وسیله بازی که به گروهی از بچهها اجازه میدهد با نرمی بپرند و حرکت کنند.