معنی فارسی boutiquey

B1

به معنای مربوط به هتل های بوتیک یا فروشگاه‌های خاص و منحصر به فرد.

Relating to or characteristic of a boutique, often suggesting a unique, stylish, or personalized approach.

adjective
معنی(adjective):

Resembling a boutique (fashionable shop) or some aspect of one.

example
معنی(example):

این فروشگاه با دکوراسیون منحصر به فردش حس بسیار بوتیکی داشت.

مثال:

The shop had a very boutiquey feel with its unique decor.

معنی(example):

سبک او بسیار بوتیکی است و شامل آثار هنرمندان محلی می‌شود.

مثال:

Her style is quite boutiquey, incorporating local artists' works.

معنی فارسی کلمه boutiquey

: معنی boutiquey به فارسی

به معنای مربوط به هتل های بوتیک یا فروشگاه‌های خاص و منحصر به فرد.