معنی فارسی bow leg

B1

وضعیتی که در آن پای فرد به سمت خارج منحنی می‌شود.

A condition where a person's legs curve outward at the knees.

example
معنی(example):

پزشک توضیح داد که چگونه پاهای کمان‌دار می‌توانند بر راه رفتن تأثیر بگذارند.

مثال:

The doctor explained how bow leg can affect walking.

معنی(example):

پاهای کمان‌دار معمولاً در کودکان کوچک دیده می‌شود.

مثال:

Bow leg is often seen in young children.

معنی فارسی کلمه bow leg

: معنی bow leg به فارسی

وضعیتی که در آن پای فرد به سمت خارج منحنی می‌شود.