معنی فارسی bowse

B1

به آرامی و با دقت مطالعه کردن یا مرور کردن متنی.

To read or study something carefully or in detail.

example
معنی(example):

او شروع به مرور کتاب برای دریافت نکات مفید کرد.

مثال:

He began to bowse the book for helpful tips.

معنی(example):

قبل از آزمون مهم است که به دقت مطالب را مرور کنید.

مثال:

It's important to bowse through the material before the exam.

معنی فارسی کلمه bowse

: معنی bowse به فارسی

به آرامی و با دقت مطالعه کردن یا مرور کردن متنی.