معنی فارسی bowsed

B1

فرم گذشته فعل bowse؛ به معنای خواندن یا مرور کردن متنی.

The past form of the verb 'bowse', meaning to read or review something.

example
معنی(example):

او قبل از تصمیم‌گیری درباره سفارش، منو را مرور کرد.

مثال:

She bowsed through the menu before deciding what to order.

معنی(example):

پس از مروری بر اسناد، او اطلاعات مورد نیازش را پیدا کرد.

مثال:

After bowsing the documents, he found the information he needed.

معنی فارسی کلمه bowsed

: معنی bowsed به فارسی

فرم گذشته فعل bowse؛ به معنای خواندن یا مرور کردن متنی.