معنی فارسی boxhaul

B1

فرآیند جابجایی و حمل کردن جعبه‌ها.

The act of hauling boxes during a move or shipment.

example
معنی(example):

کشیدن جعبه‌ها دشوار بود اما برای جابجایی ضروری بود.

مثال:

The boxhaul was challenging but necessary for the move.

معنی(example):

او به طور مؤثری کشیدن جعبه‌ها برای ارسال را سازماندهی کرد.

مثال:

He organized the boxhaul for the shipment efficiently.

معنی فارسی کلمه boxhaul

: معنی boxhaul به فارسی

فرآیند جابجایی و حمل کردن جعبه‌ها.