معنی فارسی boxhauled
B1عمل کشیدن و جابجایی جعبهها، معمولاً در یک محیط خاص.
Past tense of boxhaul; refers to boxes that have been hauled.
- VERB
example
معنی(example):
تمام جعبهها به مکان جدید کشیده شدند.
مثال:
All the boxes were boxhauled to the new location.
معنی(example):
آنها لوازم را سریعاً کشیدند قبل از اینکه باران شروع شود.
مثال:
They boxhauled the supplies quickly before the rain started.
معنی فارسی کلمه boxhauled
:
عمل کشیدن و جابجایی جعبهها، معمولاً در یک محیط خاص.