معنی فارسی bra
A1 /bɹɑː/سینهبند، لباسی که برای حمایت از سینه در زیر لباس استفاده میشود.
A woman's undergarment designed to support the breasts.
- noun
noun
معنی(noun):
An item of underwear worn to support the breasts; now commonly shortened to bra.
example
معنی(example):
او در طول تمرین ورزشی خود یک سینهبند راحت پوشید.
مثال:
She wore a comfortable bra during her workout.
معنی(example):
سینهبند جدیدی که خریداری کرده بسیار شیک است.
مثال:
The new bra she bought is very stylish.
معنی فارسی کلمه bra
:
سینهبند، لباسی که برای حمایت از سینه در زیر لباس استفاده میشود.