معنی فارسی brabbles
B1شکل جمع فعل جدل کردن، به معنای اینکه افراد در حال بحث و جدل درباره موضوعات جزئی هستند.
Plural form of brabble, indicating the action of engaging in noisy arguments about trivial matters multiple times.
- VERB
example
معنی(example):
بچهها معمولاً هنگام بازی درباره اسباببازیها جدل میکنند.
مثال:
The children often brabbles over toys when they play.
معنی(example):
این عادی نیست که دوستان درباره چیزهای کوچک جدل کنند.
مثال:
It's not uncommon for friends to brabbles about little things.
معنی فارسی کلمه brabbles
:
شکل جمع فعل جدل کردن، به معنای اینکه افراد در حال بحث و جدل درباره موضوعات جزئی هستند.