معنی فارسی brach
B1brach به معنی شاخه یا بخشی از یک درخت یا گیاه است.
A branch or limb of a tree or plant.
- NOUN
example
معنی(example):
بخششناس brach درخت را مستند کرد.
مثال:
The botanist documented the brach of the tree.
معنی(example):
در متون باستانی، brach به معنای شاخه یا دست است.
مثال:
In ancient texts, a brach referred to a branch or limb.
معنی فارسی کلمه brach
:
brach به معنی شاخه یا بخشی از یک درخت یا گیاه است.